محبوب من .. میدانی ؟ دیروز که در اتاقت نشسته بودم و از پنجره به خیابان خیس و نسبتا شلوغ پیش رویم خیره شده بودم ، به تو فکر کردم .. و به ما .. به من و تو .. و ناگه در پس زمینه ی ذهنم حقیقتی بی رحمانه خودش را نمایان کرد .. انگار مدت ها بود که پسش زده بودم اما حالا که تو مدتی بود که رفته بودی چه کسی میتوانست به افکار نامنظم ذهن خلاقم ، سر و سامان دهد ؟ به هر حال .. به این فکر کردم که احتمالا درست زمانی که حس کنم هیچ وقت هیچ چیز از این بهتر نخواهد شد و یا برای لحظاتی هرچند کوتاه پس از رفتن تو احساس خوشبختی کنم .. یا زمانی که در چارچوب در خانه ظاهر شوی و فکر کنم نه برای جمع کردن وسایلت که بر حسب اتفاق انها را جا گذاشته ای ، بلکه برای دیدن من اماده ای . یا وقتی که در خیالاتم و نه در واقعیت بگویی قرار است به من برگردی و من همان قدر که روز اول اشنایی مان دوستت داشته ام ، دوباره و دوباره دوستت بدارم و  تمام درد هایی که در نبودت تحمل کرده ام را به فراموشی بسپارم و قلب نادانم را وادار کنم تو را تصور کند که تنها برای مدتی به سفر رفته بوده ای . اما محبوب من .. ما انقدر ها هم که باید خوشبخت نبوده ایم و حتی حالا هم انقدر ها که باید خوشبخت نیستیم .. پس احتمالا من قبل از اینکه در خیالاتم تو را ببینم که به اغوشم باز گشته ای و یا قبل از اینکه اتفاق غیر ممکنی بیوفتد .. مثلا اعتراف کنی که هنوز هم دوستم داری ، یا از روی خوش شانسی از پنجره ی اتاق ببینمت که از خیابان گذر میکنی .. قبل از همه ی این اتفاقات غیر ممکن .. احتمالا خواهم مرد .. و مرگ زود تر از انچه که باید ما را ، در واقع فقط مرا خواهد برد .. و سوال من از تو این است که با این همه هنوز هم نمیخواهی به من بازگردی ؟ میدانی ؟ شاید کمی دیگر  برای بازگشتن هم دیر باشد .. اما لازم نیست به این سوال پاسخ دهی .. به هر حال خودم پاسخش را میدانم ، هرچقدر که منتظرت باشم هم چیزی تغییر نخواهد کرد ‌.. و من ، این بار هم مثل هر بار تکرار خواهم کرد : به هر حال ما که هیچ گاه ادم های خوشبختی نبوده ایم .. :)

+ من واقعا نیاز دارم به یه کلاس خصوصی :| ای عنوان چرا گذاشتن تو این چنین دشوار است ؟ :| 

++ @-@ دقت کردین که ۱۰۰ تایی شدم دیگه ؟ یا اشاره کنم ؟ XD بگذریم وقتی یه نفر وبش ۱۰۰ تایی میشه چی کار میکنه ؟ اصلا کار خاصی میکنه ؟ ایده ای ندارم @-@ پس به دیوار خیره میشم XD

+++ هیچ لذتی بالاتر از لذت  نوشتن پ.ن نیست ( اعتراض هم وارد نیست :| )

++++ و همین D:

+++++  نه نه یه چیزو جا انداختم XD خب هیچ وقت فکر نمیکردم که اینو بگم ولی از وقتی وبلاگ نویسی رو شروع کردم ( اشاره نکنید زیاد پست نمیذارم XD ) به هر حال راحت تر مینویسم شایدم برای اینه که سخت نمیگیرم جدیدا ولی چه فرقی میکنه @-@! # تاثیرات اساسی بیان در قلب و دل و جان ادمی XD 

  • Parsoon :]
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
Designed By Erfan Powered by Bayan