when it rains

یک روز وقتی باران بازگشت بدون درنظر گرفتن اینکه دیگر تمام شده ایم درحالی که موزیک مورد علاقه ام را که به هیچ نخ قرمز رنگی متصل نیست و مرا در مسیر تو قرار نمیدهد از رگ و ریشه های روحم عبور میدهم و برای اولین بار به خودم فکر میکنم. ان روز چاله های اب را که برایم سیاهچاله هایی بودند تاریک و سرد متر خواهم کرد. چسب زخم های کارتونی ام را برای زخم های خودم کنار خواهم گذاشت . دستکش های خاکستری ام دستان خودم را گرم خواهند کرد و گل های درون گلدان به جای رز های سرخ وکلیشه ای مورد علاقه ات ، ژیپسوفیلا خواهند بود .ان روز خانه را بوی قهوه پر خواهد کرد و شکلات های روی میز مدتی برای خورده شدن منتظر خواهند ماند و هرصبح درست بیرون از خانه من زنی خواهم بود که دیگر همسر کسی نیست و پس از ان دیگر کسی برای صدا زدن نامم از نام خانوادگی ات استفاده نخواهد کرد..ان روز من زنی خواهم بود قویتر از انچه که بودم. من همان زنی خواهم بود که سال ها در خانه ای شاد و در اغوش والدینی پر از عشق بزرگ شده بود .ان روز که فرا برسد موهایم در باد خواهند رقصید و لبخند گوشه های لبم را بوسه خواهد زد. شب ارام و راحت خواهم خوابید بدون حملات عصبی ، بدون سردرد و بدون احساسات دروغینی که به ان برچسب عشق زده بودم. بدون خونی که ان احساسات زهرالود را در قلب ارامم پمپاژ میکرد..بدون همه ی این درد ها یک روز وقتی باران بازگشت دست زنانی چون خودم را خواهم گرفت.برایشان از باران خواهم گفت. از اشکان پاک کننده ای که از قلب خدا می ایند. به انها خواهم گفت که شاید عشق ان چیزی نیست که انها تجربه کرده اند و احتمالا دنیا هنوز کاملا شب نشده است. به انها خواهم گفت که دوست داشتن دلیل کافی ای برای ادامه دادن یک اشتباه دوست داشتنی نیست درست همان طور که خوردن بادام زمینی برای فردی عاشق بادام زمینی اما دارای حساسیت منطقی نیست..به انها از فردا خواهم گفت..فردایی که شبیه امروز نیست..از رنگین کمان بعد از بارانی بهاری خواهم گفت ، از نسیمی پاییزی که صبحی خنک در راه کافه ای گرم به صورت میخورد.. من به انها خواهم گفت هر انچه را که کسی به زنانی چون من نگفت..به انها خواهم گفت که ما هنوز همان دختران خندان دبیرستانی هستیم با موهای خوش حالت و زیبا. ما هنوز همان دخترانی هستیم که بودیم. ما هرچه که بودیم یا هستیم ، با وجود تمام انچه انجام دادیم یا ندادیم با وجود موها و یا زیبایی هایمان تا ابد و تا روزی که موهای خوش حالت مان هم رنگ اولین برف زمستان شود لایق دوست داشتن و دوست داشته شدنیم.. ما لایق محبت و علاقه ایم. ما لایق ارامش ، شادی و احترامیم. ما لایق اینیم که زنی با موهای کوتاه ابی داستان مان را همان گونه که بود یا هست بنویسد و قاب بگیرد. ما لایق زن بودنیم. لایق تمام انچه که میشد داشته باشیم و نداریم و مهم تر از همه ما ، زنانی قوی و مستحکم لایق دوست داشتن خودمانیم حتی اگر این جهان غیر منطقی و غیر قابل پیشبینی تصمیم بگیرد که دیگر دوستمان نداشته باشد.

+ نوشتن یه همچین متنی راستش برای خودمم عجیبه چون من نه ازدواج کردم خدا رو شکر ، نه عاشق شدم توی زندگیم حتی و نه حتی یک زن بالغم اما ایده اش به سرم زد و حتی وقتی شروعش کردم نمیدونستم ممکنه خوب بشه..اما حالا این شما واین متن جدیدم.

++ جدای این بحث همه ی ادما لایق دوست داشتن و دوست داشته شدن هستند خصوصا از جانب خودشون.

+++ امیدوارم اروم بخوابید راستی این اولین پست پاییزه TT فصل مورد علاقه ی زیبام..

++++ میدونید؟ امیدوارم این بهترین سال تحصیلی ای باشه که شروع کردیدTT

+++++ کم کم دارم به این فکر میکنم که من که بخش about me  رو کامل نمیکنم یعنی باید صندلی داغ بذارم؟ XD اما متاسفانه بعدش به این نتیجه میرسم که سوال سخت تر از ابنه که راجب خودم بنویسم پس میشینم سر جام و هیچ کاری نمیکنم :)

++++++ طبق معمول اگه چیزی به چشتون میخوره که به نظر عجیبه یا از چیزی خوشتون میاد قطعا خوشحال میشم بگید. بای.

  • Parsoon :]
Designed By Erfan Powered by Bayan